وقتی با تو بودم، بی تو بودن را نمی دانستم یعنی چه.
گاهی افکارم بر جدایی متمرکز می شد و از خود می پرسیدم چگونه است جدایی از او که تو باشی.
من به هیچ پاسخی نمی رسیدم و تلاش می کردم که هیچگاه پاسخی نیابم.
امروز برای دقایقی از تو جدا شدم و چنان دردی را تحمل کردم که اگر نبود وصل دوباره تو... .
امروز با تو دگر باره سخن می گویم و از تو می خواهم که حتی برای یک چشم بهم زدن هم مرا به حال خود رها نکنی.
تو می دانی که در تمام عمرم همیشه و در همه حال این دعا بر زبانم جاری است.
خدایا،حتی برای یک چشم بهم زدن هم مرا به حال خود رها نکن.
خدای من، دوستت دارم.