خداوندا ، از شک های ما مراقبت کن ، زیرا شک ، شیوه ای برای نیایش است وشک است که ما را به رشد وا می دارد ، چرا که وا می داردمان که بی ترس ، به پاسخ های بی شمار یک پرسش بنگریم .و تا این امر ممکن باشد،
خداوندا، از تصمیم های ما مراقبت کن ، زیراکه تصمیم شیوه ای برای نیایش است .به ما شهامت ببخش ، تا پس از شک بتوانیم میان دو راه یکی را برگزینیم . که " آری " ما همواره " آری " باشد و " نه " ما همواره " نه ".که وقتی راهی را برگزیدیم ، دیگر به پشت سر ننگریم و نگذاریم پشیمانی ، روح ما را ویران کند. و تا این امر ممکن باشد،
خداوندا، از اعمال ما مراقبت کن ،زیرا عمل ، شیوه ای برای نیایش است . کاری کن تا نان روزانه ی ما ، بهترین ثمری باشد که درون خویش داریم .که بتوانیم ، پس از کار و عمل ، اندکی از عشقی را که دریافت می کنیم ، نثار کنیم . و تا این امر ممکن باشد ،
خداوندا، از رویاهای ما مراقبت کن ، چرا که رویا داشتن شیوه ای برای نیایش است .کاری کن تا فارغ از سن و سال و شرایط ، شعله ی مقدس امید و پایداری را در قلب خود روشن نگاه داریم . وتااین امر ممکن باشد ،
خداوندا ، همواره به ما شیفتگی ببخش ، زیرا شیفتگی ، شیوه ای برای نیایش است .شیفتگی است که ما را به آسمان و زمین می پیوندد ، به بزرگسالان و کودکان ، و به ما می گوید آرزو مهم است و سزاوار تلاش ما . شیفتگی است که به ما می باوراند همه چیز ممکن است ، اگر به آنچه می کنیم ، کاملا متعهد باشیم . و تا این امر ممکن باشد ،
پروردگارا ، از زندگی ما مراقبت کن ، زیرا زندگی یگانه راهی است که برای تجلی معجزه ی تو داریم .باشد که زمین ، همچنان بذررا گندم کند و ما همچنان گندم را نان کنیم . و این ممکن است ، تنها اگر عشق بورزیم ، هرگز تنها نمانیم . همراهی ات را همواره ارزانی ما کن و همراهی کن مردان و زنانی را که شک دارند ، عمل می کنند ، رویا می بینند ، شیفته اند و زندگی می کنند ، به گونه ای که انگار هر روزشان ، سراسر وقف جلال توست .
آمین
پائولوکوئلیو- چون رود جاری باش
یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد؛ نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد؛ خطی
ننویسم که آزار دهد کسی را؛ یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها دل ما
دل نیست؛ یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از
صداقت ندهم؛ یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور
بپاشم؛ یادم باشد از چشمه درسِِ خروش بگیرم و از آسمان درسِ پـاک زیستن؛ یادم
باشد سنگ خیلی تنهاست ... یادم باشد باید با سنگ هم لطیف رفتار کنم مبادا دل
تنگش بشکند؛ یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام ... نه برای
تکرار اشتباهات گذشتگان؛ یادم باشد زندگی را دوست دارم؛ یادم باشد هر گاه ارزش
زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه می رود زل بزنم تا
به مفهوم بودن پی ببرم؛ یادم باشد می توان با گوش سپردن به آواز شبانه ی دوره
گردی که از سازش عشق می بارد به اسرار عشق پی برد و زنده شد؛ یادم باشد
معجزه قاصدکها را باور داشته باشم؛ یادم باشد گره تنهایی و دلتنگی هر کس فقط به
دست دل خودش باز می شود؛ یادم باشد هیچگاه لرزیدن دلم را پنهان نکنم تا تنها
نمانم؛ یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم؛ یادم باشد ازبچه هاخیلی چیزها
آموخت؛ یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم؛ یادم باشد زمان بهترین استاد
است؛ یادم باشد قبل از هر کار با انگشت به پیشانیم بزنم تا بعدا با مشت بر فرقم
نکوبم! یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود؛
یادمباشدقلب کسی را نشکنم؛ یادم باشد زندگی ارزش غصه خوردن ندارد؛
یادم باشد پلهای پشت سرم را ویران نکنم؛ یادم باشد امید کسی را از او نگیرم شاید
تنها چیزیست که دارد؛ یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست؛ یادم باشد که ادمها
همه ارزشمند اند و همه میتوانند مهربان و دلسوز باشند؛ یادم باشد زنده ام و
اشرف مخلوقات.
هرروز بامداد فرشته ای ندا میکند که ای مردم، شما برای کارمهمی
آفریده شده اید وخودازآن غافلید.
(خواجه عبدالله انصاری)